به گزارش راهبرد معاصر، اسدالله اسدی گرمارودی عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان در نامه سرگشاده به رئیسجمهور نوشت: به عنوان برادری دلسوز که به مرحمت ربالعالمین عمر خود را در تربیت معلمان کشور مصروف داشته، نسبت به احصای اولویتهای تحولی که با عنوان «سند انتظار» به وزیر آموزش و پرورش ابلاغ فرمودهاید، نکات قابل تأمل و نگرانکنندهای را ملاحظه کردم و لذا استدعا دارم با نظرخواهی از متخصصان با تجربه مورد بازخوانی و تجدید نظر قرار دهید.
بهطور مثال اجمالاً از آنچه که فقط در بند (۱) و مرتبط به دانشگاه فرهنگیان و شیوههای جذب را مرقوم داشتهاید یادآور میشوم که این مطالب دقیقاً همان سیاستهایی است که در دولت ۸ ساله قبل تلاش میشد تا بر دانشگاه روا بدارند (شعار مشهور دولت قبل (۳+۱) دانش از دانشگاهها و مهارت از دانشگاه فرهنگیان) و باعث شد مقام معظم رهبری خود میداندار ساخت تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان شده و از آن تاریخ تا به اکنون بیش از ۳۴ بار از دانشگاه فرهنگیان سخن به میان آورده و توصیههای همهجانبه داشتهاند.
از جمله نکات قابل تأمل در این بند عبارتند از:
1) پذیرش دانشجوی کارشناسی با واسپاری به دیگر دانشگاهها و بورسیه نمودن آنان از سال سوم دانشجویی
2) پذیرش دارندگان مدرک لیسانس جهت دوره کارشناسی ارشد با عنوان تربیت معلم حرفهای مقید به شروط:
الف) بتوانند بدون تعهد دبیری تحصیلات خود را دانشگاه فرهنگیان با موفقیت به اتمام برسانند
ب) هرگاه در آزمون صلاحیت معلمی سازمان سنجش وزارت آموزش و پرورش قبول شوند آنگاه میتوانند به استخدام آموزش و پرورش درآیند
ج) همچنین آمده است که تا ۱۴۰۳ سی (۳۰) درصد از ظرفیت دانشگاه فرهنگیان باید شامل این دانشجویان باشد که این معنا مستفاد میشود، منبعد پذیرش دانشجوی متعهد دبیری کارشناسی در سقف ۷۰ درصد خواهد بود و قطعاً در چشمانداز طراحان متن فراتر از این مطرح است و مقدمهای است برای سالهای بعد که کلاً تعهد دبیری را حذف کنند.
و از همه مهمتر مرجع صلاحیت عمومی آنان بر عهده مرکز سنجش وزارت تعیین شده پس آنگاه این افراد به پذیرش آموزش و پرورش در خواهند آمد. کافی است به عواقب این طرح مشابه آنچه که در برگزاری دورههای ماده ۲۸ در باورمندی و تربیتی رخ داده است، جویا شوید.
درحالیکه دانشگاه فرهنگیان مرجعیت کار تربیت معلم را بر عهده دارد و از جمله سیاستهای تأسیس دو پردیس در هر استان تحت آموزش مستمر قرار دادن همه فرهنگیان در ۳۰ سال سنوات کاری است و میباید صلاحیتهای تربیتی، مهارتی و علمی فرهنگیان توسط این دانشگاه به انجام برسد، عجیب است که در زیرمجموعه مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش قرار میگیرد.
بههرحال این رویکرد حذف تعهد مشروط (یکجانبهای که هماینک در بدو پذیرش دانشجو سابقه موفق دیرینه دارد و باور معلم شدن را به دانشجو تلقین میکند و چنانچه در حین تدریس مسؤولان ارزشیابی دانشگاه به ناتوانی دانشجو اطمینان یابند میتوانند لغو تعهد نمایند)، ریلگذاری خطرناکی است که دستاندرکاران دولت قبلی بر آن اصرار و ابرام داشتند و اگر پذیرش دانشجو را در دانشگاه فرهنگیان به ۳۰۰۰ نفر تقلیل دادند در اجرای این سیاست بود.
حال انتظار از دولت ولایی، آن است که در این خصوص تدبیری به خرج دهند تا دوباره آموزش و پرورش در تله این تفکر گرفتار نشود. (تجربه تلخی که پس از انقلاب در دو دوره نسبتاً طولانی شاهد آن بودهایم چه در سالهای ۷۰ و ۸۰ با حذف تعهد دبیری رخ داد و با واگذاری پذیرش به دانشگاهها هم مراکز تربیت معلم بهطورجدی به انحلال دچار شد.
حقیقت آن است که دانشگاههای فعلی با توجه به رویکرد صرف دانشی و غلبه جو سیاسی حاکم بر آن و فقدان بسترهای لازم تربیتی نمیتوانند مسؤولیت تربیت معلم را بر عهده بگیرند. این کار بسترهای ویژه و استانداردی را در یک دوره هدفگرا و همهجانبه و چند ساحتی میطلبد و به همین جهت این وظیفه در دو دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی تجمیع شد.
همچنین از جمله سفارشهای رئیسجمهور در بیان اولویتبخشی جذب، استفاده از نخبگانی است که توسط بنیاد نخبگان معرفی میشود. واقعیت این است که نخبه در آموزش و پرورش تعریفی متفاوت با آنچه در بنیاد نخبگان تعریف میشود، دارد. در آموزش و پرورش باید بر روی نیرویی سرمایهگذاری کرد که اطمینان داشته باشیم در آموزش و پرورش ماندگار است و علاوه بر عالم بودن به شغل معلمی عشق بورزد و در ساحتهای تربیتی و مهارتهای چند ساحتی برجسته باشد. حقیقتاً قد و قامت «دانش» در آموزش ابتدایی و متوسطه مرتفع نیست و این ساحتهای مرتفع تربیتی و مهارتی است که نقش معلم را موفق جلوه میدهد.
به همین جهت از تفاوتهای اساسی دانشگاه فرهنگیان با دیگر دانشگاهها در «آموزش علوم» است و نه صرف علوم محض و درآمیختگی و جداناپذیری محتوا و متن با پداگوژی و تکنولوژی در آموزشهای دانشگاه فرهنگیان، اصلی غیرقابل منفک تلقی میشود. اگر رهبر معظم انقلاب امر به جهاد تبیین دادهاند، مرکز ثقل این جهاد، آموزش عمومی است که بر عهده آموزش و پرورش است و نقش بیبدیل معلم در ایفای این جهاد بر کسی پوشیده نیست و زمانی میتواند این نقشآفرینی را به درستی به سرانجام رساند که خود به تعبیر امیرالمؤمنین على علیه السلام واجد ملکات رسالت معلمی شده باشد.
دانشگاه فرهنگیان اگر بر مبنای سند تحول عهدهدار این وظیفه شده است به خاطر آن است تا با بسترسازی یک دوره ۳ تا ۴ ساله شبانهروزی بتوانند آنان را باورمند به ارزشهای اسلام و انقلاب و متخلق به فضایل اخلاقی و توانمند در عرصههای تربیتی و مهارتی این رسالت انبیایی کند. بدین منظور از جمله تمهیداتی که توسط مجلس شورای اسلامی وقت صورت گرفت، احیای تعهد دبیری بود تا دانشجویان مستعدتر جذب شده و علاوه بر آن نیروی انسانی تربیت شده بهراحتی از دستگاه آموزش و پرورش خارج نشوند و پس از تحصیل در مناطق مورد نیاز به مدت حداقل دو برابر تحصیل خدمت کنند.
اینکه گفته میشود با حذف تعهد دبیری صرفهجویی اقتصادی صورت میپذیرد به دلایل مختلف پذیرفتنی نیست زیرا اکثر دانشجویان دانشگاه فرهنگیان از قشر متوسط به پایین جامعه به شمار میآیند و دریافت حقوق حداقلی (با کسر ۲۵ تا ۴۵ درصد از سوی دانشگاه) برای تأمین هزینههای دوره تحصیلی آنان بسیار ضروری است و علاوه بر آن از آغاز این دوره در منزلت شغل معلمی تأثیر مثبت دارد و اگر این تعهد حذف شود تأثیری بس منفی در جذب دانشجویان مستعد و عدم قبول خدمت در مناطق موردنظر آموزش و پرورش خواهد شد. (برگزاری دوره مشروط یک ساله اجرای ماده ۲۸ در ارزیابیهای چندجانبه مسؤولان مؤید این بحث است).
بیشک همگی بر این باوریم که گزینش و انتخاب و استخدام معلم، یکی از مهمترین و سختترین گزینش برای هر دولت و نظامی بشمار میرود زیرا مسؤولیت آموزش و ایجاد باور به سیاستهای فرهنگ عمومی کشور و همراهی ملت با نظام را بر عهده دارند و به فرمایش مقام معظم رهبری هرگونه اهتمام در این خصوص سرمایهگذاری است نه هزینه کرد.
از جمله سفارشهای ولایی مقام معظم رهبری به مسؤولان نظام، سرمایهگذاری در بخش تربیت معلم و اهتمام در رفع مشکلات و تأمین نیازهای آنان، مطابق استاندارد یک دانشگاه شبانهروزی در تراز نظام جمهوری اسلامی در سه حوزه نیروی انسانی، فضا و تجهیزات است./ فارس